فرشته ی هفت آسمان

هرچی دلم بخواد.....

یلدا؟!!!!!

سلام خوب هستید؟؟؟!!!!!!!!!!!

اول از همه یلداتون مبارک.....

من که امروز چهلم مامان بزرگم بود و فکر نمیکنم جایی بریم.امروز ظهر که خونه ی مامان بزرگم بودم احساس خفگی میکردم....داداش مامان بزرگم اومده بود و آلزایمر داشت و......خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی ناراحت کننده بود.

یه استاد پروازی داریم که از تهران میاد و ریاضی تدریس میکنه.چند روز پیش تولدش بود و ما واسش تولد گرفتیم و کیک سفارش دادیم و کلییییییییییییییییییییییییییییییی خوش گذشت.بعد بچه ها یادشون رفته بود که ظرف و اینا بیارن دیگه پچه ها رفتن از طرف خوابگاه مدرسه از این سینی های استیل هست که چند قسمتی هست و توش سوپ و برنج و اینا میریزناااااااااااااااااا برداشتن و اوردن و خیلی ضایع بود.وای استادمون با اون هیکلش یه کلاه بوقی گذاشته  بود سرش و کلی عکس گرفتیم.

الان داشتم با امین میحرفیدم.خودش زنگیده بود ودوباره رفتم تو فکرش.همش دوس دارم همه چی نرمال بشه.....

حالا بیخیال..مهردادم که فعلا رفته باشگاه و جواب نمیده.این پسر مداااااااااااااااااااااااااااااااام کلاس و باشگاه و سالن هست.

راستی قرار یه چند وقت دیگه واسه معاینه برم سیراز پیش این دکی و بعد از کنکورم هم عمل کنم.

بچه ها اگه کسی عمل کرده یا آشناهاشون عمل کردن بیاد یه خورده مشاوره بده بهمون.

 

خب حالا برم دیگه به کارام برسم.فعلااااااااااااااااااااااااااااا

 

[ پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:,

] [ 19:44 ] [ فاطی ]

[ ]

یه روز یکنواخت دیگه!!!!!!!!!!!

سلام خوبید؟؟؟!!!!!!!!

منم هی بد نیستم.امروز حس درس خوندن نبود گفتم یه کوچولو بیام نت....این هفته خیلی سرم شلوغه و همش امتحان دارم.نزدیکای امتحانات ترم اولم هستیم.....

بذارید از مهرداد بگم.دیشب همینجور که داشتیم اس میدادیم بهش گفتم که دوسش دارم و از این حرفا اینا اون داشت میگفت که خیلی به من امید نداشته باش و من الانشم قاچاقی زنده هستم و نمیدونم چی داشت میگفت و شایدم میدونستم!!!!!!آخه مهرداد با دوستم تو نت چند سال پیش آشنا میشن و بعدش یه 1سالی هست که بهم اس میدیم.دوستم قبلا بهم گفته بود که مهرداد گفته که سرطان داره و نمیدونم تا چه حد پسرا رو میشناسین که همش دوس دارن خودشونو لوس کنن و همشون میگن ما مریضیم یا 1000 تا دروغ دیگه.ولی تو این یک سال که باهاش آشنا شدم شخصیتشو شناختم دوسش دارم چون مثل هیچ آدمی نیس...واقعا هیچ وقت یه دوست به این خوبی نداشتم.دیشب که اینارو میگفت خیلی داغون شدم"خودمم تعجب کردم.فکر نمیکردم تا این حد دوسش داشته باشم"ولی هی گفت چیزی نیست و منم سعی کردم آروم باشم....امیدوارم اصلا چیزی نباشه.

میخوام یه سوال بپرسم دیگه برم.به نظرتون اینکه من امسال که کنکور دارم با یه پسری مثل مهرداد که فقط در حد اس و هر از گاهی تلفنی در ارتباطم،تاثیری تو تحصیلم داره؟؟؟؟من و مهرداد حرفامون همش حول  چیزایییییییییییییی کاملا معمولی هست....لطفا نظرتونو بگید.

[ یک شنبه 19 آذر 1391برچسب:,

] [ 19:20 ] [ فاطی ]

[ ]

یه روز شکلاتییییییییییییییییییییییییییییی

سلام خوبید؟؟؟!

من تازه از شام غریبان برگشتم.... خوب بود...امروز رفتم خونه ی عمم اینا و دختر عمم حدیث و بعد از کلی وقت دیدم.آخه اصفهان بود.میگه میخواد اسفند مراسم عروسیشو بگیره و بره اصفهان واسه زندگی آخه کار شوهرش اونجاس....حدیث بهتریییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییننننن دختر عممه.از لحاظ اخلاقی خیلی شبسه منه و من خیلی دوسش دارم و همینجور همسرشو!!!!!!!!!!!!!!

بعدش هدی دختر اون یکی عمم رو.تازه از شیراز اومده بود.اونم داره شیراز حقوق میخونه....

امروز همچینم درس نخوندم....اینقدر این دختر عمم (فضیلت)رفته به همه گفته من خیلی میخونم که همه فکر میکنن شریف دیگه رو شاخشه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! 

عجب توقعاییییییی دارنااااااااااااااااااااااااااااااااا...آخه من اصلا زیاد نمیخونم.یعنی بین دوستام من خیلییییییییییییییییییییی کم میخونم.ولی خب نمیشه در دهن مردمو بست.امروز همه بهم گفتن چقدر لاغر شدی.....

ولی مهم نیس...من میخوام برم فیلم ببینم.فعلا

[ یک شنبه 5 آذر 1391برچسب:,

] [ 23:35 ] [ فاطی ]

[ ]

غم و شادی

سلام خوب هستید؟؟؟

امروز 7روز از فوت مامان بزرگم میگذره...نمیدونم از کدوم قسمت سختش بگم که همش سر تا پاش اشک و آه ناله بود که خب اگه غیر از این بود جای تعجب داشت.....

از گریه ها و شیون های روز اول بگم یا از امروز که هفتم بود و خالم سر خاک میگفت دلم تنگ شده واسش شما نمیدونید....

هرچی بود قضیه اینه که زندگی جریان داره و باید زندگی کرد.....

من امسال کنکور دارم و تو تمام رویا ها و فکرام همه ی آرزوهام واسه بعد از کنکورمه....دانشگاه توپ قبول شدنم،میخوام برم زبون اسپانیایی یاد بگیرم،و اینکه بسکتمو ادامه بدم و قولشه از مهرداد گرفتم که ویلون یادم بده...عمل بینیم هم واسه بعد از کنکورم....امسال مهمترین سال زندگیم هست ولی اصلا استرس ندارم.چون دارم درس میخونم و از تک تک لحظاتش هم لذت میبرم.مطمئنم نتیجه هر چی بشه پشیمون نمیشم چون من تلاشمو کردم.

شما هم دعا کنید که همه چی خوب پیش بره منم واستون آرزوی موفقیت میکنم.فعلا.

[ پنج شنبه 2 آذر 1391برچسب:,

] [ 23:19 ] [ فاطی ]

[ ]