خداااااااااا

فرشته ی هفت آسمان

هرچی دلم بخواد.....

خداااااااااا

 اینو مریم نوشته بود منم خیلی خوشم اومد:

گنجشک با خدا قهر بود…



روزها گذشت و گنجشگ با خدا هیچ نگفت .



فرشتگان سراغش را از خدا می گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت:



می آید ؛ من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی هستم که



دردهایش را در خود نگاه میدارد…



و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست.



فرشتگان چشم به لب هایش دوختند،



گنجشک هیچ نگفت و…



خدا لب به سخن گشود : با من بگو از آن چه سنگینی سینه توست.



گنجشک گفت :

لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگی هایم بود و سرپناه بی کسی ام.



تو همان را هم از من گرفتی.



این طوفان بی موقع چه بود؟ چه می خواستی؟ لانه محقرم کجای دنیا را گرفته بود؟



و سنگینی بغضی راه کلامش بست…



سکوتی در عرش طنین انداخت فرشتگان همه سر به زیر انداختند.



خدا گفت: ماری در راه لانه ات بود. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند. آن گاه تو



از کمین مار پر گشودی.



گنجشگ خیره در خدائیِ خدا مانده بود.



خدا گفت: و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به



دشمنی ام برخاستی!



اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود.



ناگاه چیزی درونش فرو ریخت , های های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد...






نظرات شما عزیزان:

ساناز
ساعت12:19---22 بهمن 1391
دنیا دو روزه ، هر دو روزشم تولدته !!!
روز اول میاى این دنیا ، روز دوم میرى اون دنیا …
تازه تو طول روز عاشق هم میشى !
روز اول عاشق بنده خدا ، روز دوم عاشق خود خدا …


پریسا
ساعت8:31---21 بهمن 1391
سلام عزیزم ممنون بابت نظرت...
قالب ساده انتخاب کردم. بده به نظرت؟


احسان و مینا
ساعت16:08---20 بهمن 1391
مرسی از لطفت
ممنون که بهمون سر میزنی.


parya
ساعت18:11---18 بهمن 1391
injaaaaaaaaaaaaaaaaam nazaaaaaaaaaam

Zahra
ساعت6:50---17 بهمن 1391
زیادی عاشق نشو...
زیادی اعتماد نکن...
چون همون زیادی بعدا
زیادی داغونت میکنه


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ چهار شنبه 11 بهمن 1391برچسب:,

] [ 21:50 ] [ فاطی ]

[ ]