فرشته ی هفت آسمان

هرچی دلم بخواد.....

تفریح

 

سلام خوبین؟؟؟

امروز مهمون داشتیم خالم اینا و خواهرم اینا خونمون بودن....کلییییییییییییییییییییییییییییییییی امروز کار کردم دیگه.بعد از 3ماه بالاخره اتاقمو مرتب کردم...شده مثل خودم...دسته ی گل.

با پسر خالم درمورد کنکور حرف زدیم.میگه روزانه 12-14 بخون!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! بعدش میگه تفریح یعنی چی؟؟؟آدم فقط همین 1 سال رو میخواد درس بخونه.....آه خداااااااااااااای من.

گوشیمو هم یه 1هفته ای هست که خاموش کردم.آقا من توبه کردم دیگه.....

دیشب تا ساعت 3 با عمم اینا بیرون بودم.آخ که نمیدونید یه دختر عمه دارم اسمش هلیا هست و به شدت لوس...اصلا نمیتونه با کسی بازی کنه و تو همین 4ساعت 5بار گریه کرد...ولی طنزم هست.بهش یه بستنی دادم میگه من نمیخورم علامت استاندارد نداره....

 

[ دو شنبه 30 مرداد 1391برچسب:,

] [ 22:11 ] [ فاطی ]

[ ]

چرت و پرت

دلم تنگ شده  ولی بی خیال شدم دیگه....حوصله ندارم...سعی میکنم کلا به نکات منفیش فکر کنم.

دیروز خونه خواهرم اینا بودم که شب قبلشم تونجا خوابیده بودم.خیلی خوش گذشت.امروزم که درس خوندمو ول گشتم ولی خب...

ماه رمضونم تموم شد که...

در هر صورت کلا حرفی نیس...

[ شنبه 28 مرداد 1391برچسب:,

] [ 23:25 ] [ فاطی ]

[ ]

گریه

امروز مثل هر روز دلم گرفته...از دنیا....کاش میشد یه کاری کرد...کاش یکی بود تو قلبم که 2تامون همو دوس داشته باشیم...نه اینکه من بگم عزیزم و اون بگه ها؟؟؟

یکیو میخوام که باشه...همیشه..همه دنیام باشه....بابا به کی بگم آخه بغضم داره میترکه...سرمو بذارم رو شونه های کی؟؟؟

چی میشد یکی بود که وقتی که اشک میریزی واسش بفهمه...وقتی بغض کردی وقتی داری نقش بازی میکنی بفهمه.........

چند روز بود که اس میداد میگفت بزنگم بهش...امروز بهش زنگیدم میگه پول میخوام....

یه وقتایی فکر میکنم چه من چه اون دختره که تو خیابون فقط یه بار از کنارش رد شده....

نمیدونم............کاش بود....

[ چهار شنبه 25 مرداد 1391برچسب:,

] [ 22:46 ] [ فاطی ]

[ ]

امروزه دیگه

سلام خوبین؟؟؟

منم هی بد نیستم...امروز با دوستم رفتم بازار و یه حال و هوایی عوض کردم.کلی مغازه ی جدید باز شده بود...

آخ خدا که ازدرس خوندن خسته شدم آخه کدوم ا ح م ق ی کنکورو گذاشت؟دلم واسش تنگ شده ولی نه زیاد..چند وقت پیش یه مطلبی خوندم که توش نوشته بود آدما باید به همدیگه عشق بورزن ولی نباید به هم وابسته بشن یعنی اگه یکی رفت نباید غصه بخوریم باید خیلی عادی زندگیمونو بکنیم.

بچه ها واسم خیلی دعا کنید.دعا کنید زودتر این 1 سال تموم بشه و من از اینجا برم.(1سال کنکور)از جو خونه اصلا خوشم نمیاد.... 

[ دو شنبه 23 مرداد 1391برچسب:,

] [ 22:3 ] [ فاطی ]

[ ]

بارون و احیا

سلام خوبم...خوبید؟؟؟

امروز اینجا کلی بارون اومدو رعد برق های وحشتناک میزد.....کلی زیر بارون ایستادم تا خیس خیس بشم و چون لباسم قرمز بود مامانم داد میزد که برم تو اتاق......کلی زیر بارون دعا کردم...میگن زیر بارون دعاتون میگیره آخه..

امشبم که میگن سرنوشتتون تعیین میشه و باید دعا کنید..البته من یادمه چند سال پیش یه کنفرانس داشتم تو کلاس دینی که تفسیر سوره ی قدر بود و تو اونجا میخوندیم که پیامبرو کلا اون زمانا شبای 21،23،25،27،29 رو احیا میگرفتن چون میگفتن تو یکی از این شبا سرنوشت معلوم میشه دیگه(اطلاعات عمومی دادماااااا)

پارسال که هرچی دعا کردم بدترش سرم اومد..حالا به هر حال من دعامو میکنم..آخه یه جمله هست که میگه«وقتی تلاش میکنی به گونه ای تلاش کن که گویی همه چیز به تو و تلاشت بستگی دارد و هنگامی که دعا میکنی طوری دعا که انگار هیچ چیز به تو بستگی ندارد»

فعلا برم دیگه.....

[ شنبه 21 مرداد 1391برچسب:,

] [ 21:24 ] [ فاطی ]

[ ]

غصه

سلام خوبین؟؟؟

امروز گفتم بیام آپ کنم..همینجوری....

دیروز داشتم باهاش اس بازی میکردم..بحث رسید اینجا که میگفت دختری خوبه که فقط دلش با یکی باشه وفقطم واسه یه نفر باشه وگرنه ج ن د ه که زیاده..گفتم آره تو برو دنبال دختر خوب..میگفت به کسی نگو که ما با هم بودیم نمیخوام کسی بفهمه ما با هم رابطه داشتیم..میگه پسرایی که الان باهاتن واسه اینه که تو کف چیزن.....

میخواستم بهش بگم آخه چرا نمیبینه همون روزای رو که داشتم میمردم براشو اون خوشش میومد که اذیتم کنه و اشکمو در بیاره بعد قربون صدقم بره......

هزار بار هزار تا حرف دارم که بهش بگم ولی هر بار که میخوام بگم نمیشه انگاری...به خدا دهنم قفل میشه...همیشه میگه پس چرا ساکتی؟؟؟؟؟؟؟؟کاش یه خورده می فهمید..

وقتی داشت می رفت بهش گفتم..امین وقتی نیستی خیلی بده..داشتم التماسش میکردم...بعدش میگفت خانومم بیا...!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

به کی بگم دردمو آخه؟؟؟؟؟؟؟؟

دیشب که رفتم احیا حتی یه کلمه هم دعا نکردم.اگه بخواد بده خودش میده..اون که میدونه..چقدر بگمو نده ومن باشمو یه دنیا گریه؟؟؟

[ چهار شنبه 18 مرداد 1391برچسب:,

] [ 21:15 ] [ فاطی ]

[ ]

بغض

سلام....

باهاش کات کردم...جدی جدی...دلم گرفته..بغضم هر لحظه میخواد بترکه....این پسرارو نمیخوام پسره خودمو میخوام.....دلم واسش لک زده ولی نمیخوام اس بدم.منو یه جورایی پس زد...واسه اولین بار به حافظ اعتماد کردمگفته صبر کنم خودش میاد....خدایااااااااااااااااااااااااااااا..........کجایی آخه؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!

حالم از این مامان و بابا بهم میخوره.........خدایاااااااااااااا...افتضاحن...از همه بدم میاد تورو خدا دعا کنید

[ شنبه 7 مرداد 1391برچسب:,

] [ 23:39 ] [ فاطی ]

[ ]

دلم شکسته

سلام.....خوبین؟

واییییییییی منکه اصلا خوب نیستم..دلم واسش تنگ شده...ولی نیست اصلا توجه نمیکنه...میگه چرا نمیخوای باور کنی که واسم مهم نیستی؟؟؟(البته اینو تو دعوا گفت)

نمیدونم چرا اینقدر بی احساس میدونم خیلی اذیتش کردم..ولی چی میشد میگفت عزیزم عیبی نداره....آخ خدا یکیو میخوام..یه نفر که بغض تو صدامو بفهمه وقتی حرف نمیزنم بدونه چرا...خسته شدم...خیلی تنهام..دلم بدجوری گرفته....

دلم میخواد گریه کنم ولی وقتی واسه اینکارا ندارم...میدونم باید تو زندگیم خیلی تلاش کنم شما هم واسم دعا کنید....دعا کنید خدا یه کاری کنه واسم...

[ یک شنبه 1 مرداد 1391برچسب:,

] [ 22:32 ] [ فاطی ]

[ ]