سلام خوبین؟!!!
منم هی بد نیستم...دیگه مدرسه دارمو وقتم پره دیگه....امروز یک اتفاق مسخره افتاد.تو مدرسه داشتن بچه ها رو میگشتن.!!!!!!!!!!!!!!!منو بردن تفتیش بدنی میکنن!!!
خیلی بی ادبن...میگه خب شما ناخن هاتون بلنده..مقنعه تون کوتاست...(من آستین مانتوم رو بالا میزنم)میگه این پاییینم میاد؟میگم نمیدونم فکر نکنم!!!!!
چپ چپ داشت نگام میکرد.
خب میریم سراغ موضوع بعدی...یکی از دوستام که اسمش زهراست وقتیکه دوم دبیرستان بود خر شد و تصمیم گرفت با دوس پسرش عقد کنه و خب بعد از پشت سر گذاشتن هزاران بلا تو این 2سال میخواد طلاق بگیره.ولی مشکل اینجاس که این دوست عزیزمون باکره نیس!!!!!!!!!
فردا این امین دومی میخواد بیاد منو ببینه ولی من نمیخوام با کسی که دوسش ندارم برم بیرون که البته ایشون نمیاد منو ببینه بلکه میاد..........!!!!!!!!!!!!!!
ولی اینقدر واسم شارژ گرفته که فکر میکنم مدیونشم و نمیخوام بهش دروغ بگم..آخه وقتی به یکی که بهت محبت کرده میخوای دروغ بگی.....خیلی حس بدی هست.
خب من فعلا برم دیگه....
نظرات شما عزیزان: